کد مطلب:211085 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

تمر خرما
از میوه های بسیار پر بركت جهان خرما است كه عراق پر سرمایه ترین جهان از جهت این میوه است و شنیده شده كه بیش از چهار میلیون درخت خرما در عراق است و بر حجاز و ایران و غیره برتری دارد. خرما میوه شفابخشی است كه مانند درخت انگور همه چیز آن مورد استفاده است ریشه - مغز درخت



[ صفحه 267]



ساقه برگ - شاخه - لیف تا برسد به مویز و رطب و خرمای رسیده خشك شده - شیره خرما سركه انگور و غیره كه همه آنها مورد استعمال غذائی و دوائی و حتی لباس و فرش و ظروف و الیاف و غیره دارد.

حضرت امام جعفرصادق می فرماید در این میوه خداوند شفاء قرار داده همانطور كه در عسل شفاء قرار داده است.

یك روز طبقی از خرما حضورش آوردند فرمود خداوند در این میوه شفاء قرار داده است فقال (ع) ان فیه شفاء [1] .

و قال ع ان فیه شفاء من السم و انه لاداء فیه و لا غائله و ان من اكل سبع تمرات عجوة عند منامه قتلت الدیدان فی بطنه [2] .

یعنی خرما میوه ئی است كه دردی همراه ندارد و دافع سموم است و هر كس از آن بخورد سموم معده اش دفع می گردد.

در این كه خرما دارای منافع بسیار است و اطباء روی آن كتابها نوشته اند سخنی نیست ولی نكته این جا است كه امام علیه السلام تمام خواص آن را در دو كلمه جمع فرمود لاداء فیه و لا غائلة نه دردی دارد و نه زحمتی می افزاید و از شفای آن چنین نظرم است كه یكی از دكترهای اروپا تجویز كرده بود برای زخم و رفع سموم عسل یا خرما یا شیره خرما بمالند رفع می شود و این مدلول فرمایش امام است كه شفاء در آن است پس از دوازده قرن حقیقتی مكشوف گردید.

اطباء درباره خرما نوشته اند ان فی التمر فواید طبیة كثیره - بدن را تسخین می دهد - آب را فراوان و اولاد را زیاد و خون را غلیظ و با شیر باشد برای تضعیف قوه باه خوب است آفات التهابیه را دفع می كند - سرفه زیاد - خشكی مزاج - التهاب ریوی را می برد آدمی را تهییج می كند برای خون بسیار مفید است اسهال را می برد - لثه ها را محكم می كند - سرطان را می كند و كاشفین طب تحقیق كرده اند در سرزمین های خرما كمتر مرض سرطان وجود یافته و این بررسی بیان امام را تفسیر می كند كه فیه شفاء ولاداء فیه وجود درخت خرما مانع پیدایش امراض است و این میوه همه جا مورد استعمال دارد دواء و غذا و شیرینی و چربی و ماده عصیری و غیره است.



[ صفحه 268]




[1] كافي كليني.

[2] كافي كليني به نقل طب الامام الصادق (ع) ص 71.